۲۲ شهریور ۱۳۸۸

شیر سنگی پل خواجو


شیر سنگی !
ایستاده ای رو به زاینده رود.
زاینده رودی زنده رود.
که اینک مرده است.
نام اب ویاد گلها برده است.
هان چه ایستاده ای؟
خون در رگهای سنگیت خشکیده است؟
شیر سنگی !
کاش من هم از سنگ بودم.
خالی از این جلوه های بیرنگ بودم.
شیر سنگی...
شیر سنگی...
...

۳ نظر:

مصطفی معراجی گفت...

سلام به شما دوست عزیز و گرامی
تشکر از حضورتون. عکسهاتون بسیار بسیار زیبا هست. در ادامه براتون بهترین ها رو آرزو دارم. پیروز باشید

shafagh گفت...

کادر کمی بسته تر شاید
ترکیب بندی خوبه
بابت زاینده رود حرفی نیست برای گفتن
ما انسانها جنایتکاریم

قاصدک گفت...

......... یه روز آبهای زاینده رود سیلی میشه واونوقت خشک و تر باهم خواهند سوخت.




کاش جوری عکس می گرفتین که زاینده رود خشک هم تو عکس بود.