۴ آذر ۱۳۸۸

اجاق سرد


مانده ازشبهای دورادور
بر مسیرخامش جنگل
سنگچینی از اجاقی خرد
اندرو خاکستر سردی.
همچنان کاندر غبار اندوده ی اندیشه های من ملال انگیز
طرح تصویری در ان هر چیز
داستانی حاصلش دردی.
روز شیرینم که بامن آتشی داشت
نقش نا همرنگ گردیده
سرد گشته"سنگ گردیده
با دم پاییز عمر من کنایت از بهار روی زردی.
همچنانکه مانده از شبهای دورادور
برمسیر خامش جنگل
سنگچینی از اجاقی خرد
اندرو خاکستر سردی.
..............................................................نیما....................
عکس از دوران آنالوگی من

۲۷ آبان ۱۳۸۸

پل مارنان اصفهان


پیرمرد با ان دوچرخه قدیمیش در کنار ان درخت با ان سر شاخه های شکسته اش
و نگاهی به رودی که تازه زنده شده است -زنده رودی که باید زاینده رودشود-
به چه می اندیشد؟


۱۶ آبان ۱۳۸۸

در فصل برگها و رنگها با کمی بیرنگی



امیدوارم کسی بدون هماهنگی با من از عکسها استفاده نکند